رابرت مک آیور
مک آیور(1) ( 1882- 1970) در اسکاتلند زاده شد؛ و مدتی استاد دانشگاه آبردین(2) بود. سپس به کانادا رفت؛ و چندی دردانشگاه تورنتو تدریس کرد. پس از آن در سال های 1929- 1950 استاد فلسفه ی سیاسی دانشگاه کلمبیا در آمریکا شد.
مک آیور(1) ( 1882- 1970) در اسکاتلند زاده شد؛ و مدتی استاد دانشگاه آبردین(2) بود. سپس به کانادا رفت؛ و چندی دردانشگاه تورنتو تدریس کرد. پس از آن در سال های 1929- 1950 استاد فلسفه ی سیاسی دانشگاه کلمبیا در آمریکا شد. مهمترین آثار او جماعت: بررسی جامعه شناختی(3) ( 1917)، عناصر علم الاجتماع(4) ( 1921) ، لویاتان و مردم (5) ( 1936) ، تار و پود حکومت (6) ( 1947) ، در جست وجوی شادی(7) ( 1955) ، سیاست و جامعه(8) ( 1969) است. مک آیور در این کتاب ها استدلال می کند که دموکراسی بهترین وسیله برای پی بردن به خواست اکثریت و پاسداری از حقوق اقلیت است. به عبارت دیگر دموکراسی حکومت اکثریت یا توده ها و یا حمایت توده ای از حکومت نیست، زیرا دیکتاتوری ها نیز از حمایت کامل توده ای برخوردار بوده اند؛ و استبداد اکثریت در عصر جدید بسیار متداول بوده است. « حکومت استبدادی ممکن است از پشتیبانی اکثر مردم برخوردار باشد. اکثریت حتی اگر از طریق مقبول ترین شیوه های دموکراتیک قدرت را به دست گرفته باشد، باز ممکن است اصول دموکراسی را نقض کند. گاه مردم فریبان و رهبران توتالیتر بیش ترین آراء را به دست می آورند؛ و سپس نهادهای دموکراتیکی را که از طریق آن ها به قدرت رسیده اند نابود می کنند. » (9) برعکس، دموکراسی فقط شیوه ای برای تعیین حکام و اهداف حکومت است. تحقق دموکراسی به این معنی مستلزم سه چیز است : اول، حق رأی عمومی؛ دوم، بحث آزاد در باره ی سیاست؛ و سوم، آزادی کامل احزاب در فعالیت سیاسی. این سه وسایل اصلی و ضروری پی بردن به خواست اکثریت است. نظامی که یکی از این وسایل را نداشته باشد غیر دموکراتیک است. با این همه، دموکراسی مستلزم شرایط عمومی دیگری است؛ از جمله: وحدت نسبی قومی و فرهنگی برای پیدایش اجماع نظر تقریبی؛ رفاه نسبی لازم برای پیدایش امکان مشارکت در سیاست؛ ثبات و سامان سیاسی. در بحران و نابسامانی دموکراسی تحقق نمی پذیرد. همچنین وقتی مردم گرفتار ترس و اضطرار و احساس ناامنی باشند به دام مردم فریبان می افتند؛ و میان مردم فریبی و دموکراسی فاصله بسیار است.
مک آیور درباره ی رابطه ی دموکراسی با نظام اقتصادی بر این بود که دموکراسی ماهیتاً به هیچ ایدئولوژی و برنامه ی اقتصادی ای وابسته نیست. طبعاً نظام اقتصادی را باید مردم انتخاب و تعیین کنند. ازاین رو ذاتاً میان دموکراسی و مثلاً اصلاح طلبی اقتصادی، دخالت دولت دراقتصاد و نظایر آن رابطه ای وجود ندارد. به نظر مک آیور دموکراسی یکی از اشکال حکومت است نه نوعی نظام اقتصادی. نظام اقتصادی تابع خواست مردم و نظام سیاسی است. بنابراین دموکراسی اقتصادی مفهومی بی پایه است. دموکراسی اقتصادی تنها در انتخاب مدیران با رأی کارگران و شرکت آنان در تصمیم گیری های مدیریت معنی پیدا می کند.
پی نوشت ها :
1. Robert Mornison Maclver.
2. Aberdeen.
3. Community : A Sociological Study.
4. Elements of Social Science.
5. Leuiatan and the people.
6. Web of Govemment.
7. The Pursuit of Happiness.
8. Politics and Society.
9. Mostafa Rejai(ed), Democracy: The Comtemporary Theories, New York, Aterton, 1967, p. 144.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}